دیدنم با یه شاخه گل سرخ و لبخندی که همیشه آرزوشو داشتم
گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ولی من فقط نگاش کردم… وقتی رفت… "سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود…
"
جملات احساسیییییییی
باید گذشت
گاهی باید در اوج نیاز، نخواست
گاهی باید کویر شدبا همه ی تشنگی
منت هیچ ابری را نکشیدگاهی برای بودنباید محو شد
باید نیست شدگاهی برای بودن باید نبود
گاهی باید سیگارت را برداریو رهسپار کوچه هایی بشی که
خیلی وقته رهگذری ازش عبور نکردهگاهی باید نباشی
تا لااقل یه جایی توی گوشه کنار این شهردلی برات تنگ بشه…
شاید با هم بودن سخت تکرار شود…
اما به یاد هم بودن را هر لحظه..
میتوان تکرار کرد…
اگر تنهایی ام چشم مرا بست…اگر دل از تنم افتادو بشکست..
فدای پای قلب آن عزیزی..که درهر جا که باشد یاد ما هست…
گریه ی آخر شب هایم …انگار کافی نبوده …این روز ها …
اول صبح ها هم …گریه می کنم …دلــم زیــادی روشن است می ترسم بسوزد.
در را پشت سرت ببند…سوزِ نبودنت.. پاییزه دلم را میلرزاند …
می روم و پشت سرم آب نمی ریزند…
وقتی هوای رفتن دارم….دریاهم به پایم بریزند بر نمیگردم…
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد...یا باید خانه مان را عوض کنم..
یا پستچی را …!!!! تو که هر روز برایم نامه می نویسی ، مگه نه . . . ؟
هیچ قــــطاری از این اتــــاق نمی گذرد
من اینجــــا نشسته ام و با همین سیـــــ ـگار
قــــطار می آفرینم نمی شنـــوی …!؟
سرم دارد سوتــــــ ــ ـ می کشد …
هیچی...مثل یک عطر اشنا عمق فاجعه رونمی کوبه تو مغزت…!!!
خنده ام میگیرد…از اینکه…
هنوز بهت فکر میکنم…خدایا کمکم کن…خسته شده ام…
وقتی مال من نیست…چرا تو فکرمه…!!!
سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد
تمام بند بند استخوانم گریه می خواهدبیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من
که بغض آشنای ابر گریه می خواهدبهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم
و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهاییکه حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد
می توان شیرینی عشق تو را چشید و از تو روی گردان شد ؟
مگر می توان لذت همجواری با تو را درک کرد و میل جای دیگر داشت ؟
چه زود فراموش شدم...
چه زود فراموش شدم آن زمان كه نگاهم از نگاهت دور شد ....
چه زود از یاد تو رفتم آنگاه كه دستانم از دستان تو رها شد....
ميگن سه موقع دعا برآورده ميشه
يکي وقت اذون
يکي زير بارون
يکيم وقتي دلي ميشکنه.....
من وقت اذون زير بارون با دلي شکسته دعا کردم خدايا هيچ دلي نشکنه
برایــش نوشتــم: \"\" بــه امیــد فــردای بهتــر\"\"
دو هفتــه بعــد شنیــدم ازدواج کــرد...
بعــدهــا فهمیــدم آن روز
" الــف\" \" فــردا \" را یــادم رفتــه بــود بنویســم ...!
گاه اوج خنده ما گریه است / گاه اوج گریه ما خنده است
گریه دل را آبیاری میکند / خنده یعنی این که دلها زنده است
زندگی ترکیب شادی با غم است / دوست میدارم من این پیوند را گرچه میگویند شادی بهتر است / دوست دارم گریه با لبخند را
گاهی
فقط بوی یک عطر ؛
شنیدنصداش! خوندن
آخرین اس ام اسش
یکتشابه اسم ، برایچند لحظه !باعث
میشه دقیقاً احساس کنی….
که
قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه…. !!!
اینم لینک باتلاق عشق(یا روی عکس کلیک کنید یا روی آدرس)